سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاداش بزرگ، همراه بلای بزرگ استو خداوند، مردمی را دوست نمی دارد، مگر آن که مبتلایشان می کند . [.امام صادق علیه السلام]

 

 

دختری به مادر گفت: مادرم عشق چیست؟ مادر اندکی رفت به فکر با نگاهی پرمِهر گفت: دخترم عشق؛ فریاد شقایق هاست. عشق؛ بازگشت پرستوهاست. عشق؛ نوید

تَداوم است. دخترم عشق؛ تپش قلب آدمی تنهاست. عشق؛ عروس حِجله تنهایی انسانهاست. عشق؛ سرخی گونه های آدمی رسوا است. دخترم تو چه می دانی عشق؛

لذت انسان بودن است. تو نمی دانی عشق؛ نغمه های قلب قناری ها است. راستی دخترم تو چرا پرسیدی؟ دخترک با گونه های سرخ با کمی لبخند گفت: آخر پسر همسایه

با نگاهی عاشقانه گفت: دوستت دارم. بی درنگ مادر یاد بی مهری شوهر افتاد . یاد آن سیلی سرخ. یادآن عشق حقیر. یاد آن قلب بی مهر ووفا . گفت: دخترم عشق؛ سرابی

در دل دریا هاست...


  
  

گفتمش: شیرین ترین آواز چیست؟ 

چشم غمگینش به رویم خیره ماند... 

قطره قطره اشکش از مژگان چکید... 

لرزه افتادش به گیسوی بلند... 

زیر لب غمناک خواند... 

ناله زنجیرها بر دست من... 

گفتمش: آنگه که از هم بگسلند... 

خنده تلخی بر لب آورد و گفت: 

آرزویی دلکش است اما دریغ... 

بخت شورم ره برین امید بست... 

و آن طلایی زورق خورشید را... 

صخره های ساحل مغرب شکست... 

من به خود لرزیدن? از دردی که تلخ... 

در دل من با دل او می گریست... 

گفتمش بنگر در این دریای کور... 

چشم هر اختر چراغ زورقیست... 

سر به سوی آسمان برداشت گفت: 

چشم هر اختر چراغ زورقیست... 

لیکن این شب نیز دریاییست ژرف... 

ای دریغا شیروان! کز نیمه راه... 

می کشد افسون شب در خوابشان... 

گفتمش: فانوس ماه می دهد از چشم بیداری نشان... 

گفت: اما در شبی این گونه گنگ... 

هیچ آوایی نمی آید به گوش... 

گفتمش: اما دل من می تپد... 

گوش کن! اینک صدای پای دوست... 

گفت: ای افسوس در این دام مرگ... 

باز صید تازه ای را می برند... 

این صدای پای اوست... 

گریه ای افتاد در من بی امان... 

در میان اشک ها پرسیدمش: 

خوش ترین لبخند چیست؟ 

شعله ای در چشم تاریکش شکفت... 

جوشِ خون در گونه اش آتش فشاند... 

گفت: لبخندی که عشق سربلند... 

وقت مردن بر لب مردان نشاند... 

من ز جا برخاستم بوسیدمش


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستان بیاد از این به بعد هر روز که onمیشیم یک صلوات بفرستیم